.
آیا ما همو نیستیم که آموفیل را آفریدیم؟ (1) و کرم را گفتیم: «Hello worm, I want to play a game» ؟ (2) ای کرم! این [آموفیل] را فرمان دادهایم که تو را اندک نیشی زند (3) آنچنان که از حرکت عاجز گردی (4) و سپس در بدن تو تخم گذارد و رهایت سازد (5) فلج و وامانده (6) [پس از آن] تخمهایش در بدن تو جوجو گردند (7) و گوشت تن تو را زنده زنده بخورند [تا زمانی که بزرگ شوند و خود در کرم دیگری تخم گذاری کنند] (8) همانا در این حکمتهاست برای مومنین (9) ملچ ملوچ (10) و ما رحمان و رحیمیم، به جز برای کرمها (11) پس کرم گفت: مگه من چاقال توام دیو…[همانا گوش به فرمان توام که تو دانا و بینایی] (12)
.
پ.ن: خواندن این توضیح جناب مطهری (به فارسی معیوب) هم خالی از لطف نیست. اولش شک کردم شاید فارسی زبان دومش بوده، بعد تازه به حکمت «مطهری پارهی تن من بود» پی بردم.